loading...
جیرفت عاشقانه
یعقوب بازدید : 5 یکشنبه 23 شهریور 1393 نظرات (1)
فرآیند تولید آرد
کنترل فرآیند تولید شامل کنترل مواداولیه ورودی به کارخانه که شامل گندم می باشد که به منظور تولید آرد بهینه روی گندم ورودی ابتدا آز مایشاتی نظیر رطوبت ،هکتولیتر (میزان وزن گندم در واحد حجم )،افت مفید/ غیر مفید توسط کارشناس آ زمایشگاه با نظارت مسئول فنی در واحد کنترل کیفی صورت می پذیرد که با توجه به مساعد بودن نظر مسئول فنی گندم وارد کارخانه شده وپس از توزین ،عملیات بوجاری وسپس اختلاط انجام می پذیرد که شامل بوجاری اولیه که هر موادی به غیر از گندم مانند کاه وکزل ومواد زائد را از گندم تا حدود 50 % جدا می کند پس از این مرحله گندم در انبار مکانیزه ،انبار می شود که در نهایت از زیر انبار از 13 دریچه خروجی گندم های هر منطقه با یکدیگر مخلوط شده وتوسط نوار نقاله به بالا بر منتقل می شوند که پس از بالا رفتن گندم از2 بوجاری خشک می گذرد واز پوستگیر ،شن گیر وسیاه دانه گیر عبور کرده وبه نم زن (1 )وارد می گردد ،پس از اینکه میزان مشخص شده آب به گندم اضافه گردید حدود 24 تا 30 ساعت در سیلو می خوابد وپس از این زمان وارد نم زن 2 می شود که پس از اضافه کردن آب به گندم حدود 10 ساعت در سیلوی خواب 2 می ماند ودر نهایت دستگاههای بوجاری گندم کار تمیز کردن گندم نم زده را بعهده می گیرند وپس از آن پوستگیری صورت می پذیرد وگندم به مخزن سر والس یعنی اولین مرحله تبدیل گندم به آرد وارد می گردد .

پس از ورود گندم به والس 1 BREAK   بلغور حاصله توسط پنو ماتیک با الک منتقل شده وآرد تولیدی به مارپیچ آرد منتقل وبقیه بلغور به BREAK 2  منتقل وهمین طور این پروسه ادامه می یابد تا آخرین والس که در آخرین والس دانه های مغز وآرد از سبوس جدامی شوند .والس 5و4 BREAK سبوس را از آرد جداکرده ،سبوس به سالن سبوس انتقال داده شده تا درآنجا بسته بندی شوند.

با توجه به ظزفیت 2400 تنی سیلوهای ذخیره آرد ،آرد تهیه شده در سیلوها به مدت 48 ساعت مانده تا به کیفیت مطلوب خود بر سند .بعد از تداخل آرد چند سیلو با همدیگر توسط دستگاه کیسه گیری ،محصول فوق در کیسه های 40 کیلو گرمی بسته بندی شده ودر انبار آرد نگهداری می شوند تا به وسیله کامیونهای مخصوص به نانوایی منتقل شوند.

دراتمام کار از محصول نهایی نمونه برداری شده وجهت اطمینان از صحت کار تولید ،نمونه را به واحد کنترل کیفی انتقال می دهند تا آزمایشات مربوطه بر روی نمونه صورت پذیرد .

در واحد کنترل کیفی بر روی نمونه آرد آزمایشاتی نظیر شیمیایی ومیکروبی صورت می پذیرد که آزمایشات شیمیایی شامل رطوبت ، گلوتن ،PH  ، خاکستر ،خاکستر غیر محلول در اسید ، اسیدیته ، پروتئین ، دانه بندی واز همه مهمتر آزمون غنی سازی آرد صورت می پذیرد

آزمون رطوبت جهت صحت مناسب بودن رطوبت آرد تولیدی بر اساس استاندارد ملی شماره 1 – 103 انجام می گردد.

چنانچه رطوبت محصول بالاتر از حد مجاز باشد سبب کپک زدگی وکلوخه شدن محصول در کیسه ها می شود .

آزمون گلوتن ، گلوتن بخشی از پروتئین های موجود در آرد می باشد که این آزمون جهت اطمینان از کیفیت آرد تولیدی جهت مصرف وتهیه خمیر مناسب می باشد .چنانچه پایین تر از حد مجاز باشد سبب پاره شدن خمیر تهیه شده در نانوایی می گردد.

آزمون PH  ،این آزمون میزان اسیدی وقلیایی بودن آرد مورد نظر رادر بردارد که بازده آن بر اساس استاندارد ملی 5/6 -6/5 می باشد.

آزمون خاکستر ، جهت تعیین میزان مواد آلی ومعدنی موجود در آرد این آزمون انجام می پذیرد.

آزمون خاکستر غیر محلول در اسید، میزان شن وماسه موجود در آرد را نشان می دهد .چنانچه دستگاه شن گیر به طور کامل کار نکند دراین آزمون، میزان شن وماسه وارد شده به آرد را مشخص می کند.

آزمون اسیدیته: مشخص کننده کهنگی آرد تولیدی می باشد.

 آزمون پروتئین : مشخص کننده میزان پروتئین موجود در آرد بر اساس استاندارد ملی می باشد .

دانه بندی : ذرات آرد تولیدی با توجه به عبور از الکهای استاندارد ،در صورت نا مناسب بودن ذرات از نظر نرمی یا زبری توسط این آزمون مشخص می گردد.

آزمون SPOT TEST  یا غنی سازی
غنی سازی آرد به عنوان شیوه ای موثر برای تامین ریز مغذیها، به عبارتی غنی سازی مواد غذایی (FORTIFICATION  ) عبارت از افزودن یک یا چند ماده مغذی به غذای مصرفی متداول روزانه می باشد.

هدف اصلی غنی سازی ،رساندن یک یا چند ماده مغذی به طور دایم وبه میزان معین به افراد جامعه ای است که در معرض کمبود این مواد قرار دارند . غنی سازی مواد غذایی با ریز مغذیها در مقایسه با سایر راهکارهای پیشگیری وکنترل کمبود ریز مغذیها ،به عنوان ارزانترین وموثر ترین راه برای کاهش شیوع کمبود ریز مغذیها در جامعه مطرح است ودر بلند مدت می تواند به صورت پایدار موجب ارتقاء وضعیت ریز مغذیها در افراد جامعه شود . محصولات غنی شده ریز مغذیها ی مورد نظر را به طور ثابت وبا میزان معین در اختیار افراد جامعه گذارده و نیازآنان را تامین می نماید.

ریز مغذیها ( MICROINOTIENT)به مواد مغذی اطلاق می گردد که گرچه به مقدار بسیار کم مورد نیاز بدن هستند ولی برای حیاتی بدن ضروری می باشند وشامل املاح از جمله ید ،آهن ، کلسیم ،روی وویتامین ها هستند .

برنامه ریزی غنی سازی آرد در کشور،ارتقاء سطح سلامت جامعه بویژه گروه آسیب پذیر از طریق تامین ریز مغذیها ضروری می باشد ،در برنامه غنی سازی سطح مطلوب آهن اضافه شده به عوامل مختلفی نظیر شیوع فقر آهن ،نوع رژیم غذایی ،سهم غلات در رژیم غذایی ودسترسی آهن مورد استفاده بستگی دارد.

حداقل مقدار آهن که باید به شکل فروسولفات یا فرو فومارات به آرد سفید افزوده شود ،25 PPM است .
این مقدار آهن افزوده شده سبب می شود که سطح آهن موجود در آرد گندم کامل یعنی 35PPM برسد.(البته این میزان به واریته گندم ومقدار آهن موجود در آن نیز بستگی دارد ) از جمله اهداف اختصاصی غنی سازی پیشگیری وکنترل کم خونی ناشی از فقر آهن واسید فولیک می باشد .
آزمایشات میکروبی نظیر (شمارش کلی باکتریها ، کپک ، کلسترید یوم پرفرانژنس )برروی محصول تولیدی انجام می پذیرد .
آزمایشات فوق توسط کارشناس آزمایشگاه انجام شده وبا در نظر گرفتن نظر نهایی مدیر کنترل کیفی به مدیریت کارخانه اعلام گشته ،آرد فوق جهت کاربرد از کارخانه خارج می گردد.
یعقوب بازدید : 11 شنبه 07 تیر 1393 نظرات (0)

برنگرد !

که بر نمی گردی تو هیچوقت

نمی خواهمم داشته باشمت نترس فقط بیا

در خزان خواسته هام کمی قدم بزن تا ببینمت

دلم برای راه رفتنت تنگ شده است . . .

.
.
.



.
.

بقیه در ادامه مطلب...

یعقوب بازدید : 3 شنبه 24 خرداد 1393 نظرات (0)

تنهایی با خدا ...
 

داستان آموزنده “نماز خواندن بنده و خدا”


خدا: بنده ي من نماز شب بخوان و آن يازده رکعت است.
بنده: خدايا !خسته ام!نمي توانم.
خدا: بنده ي من، دو رکعت نماز شفع و يک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدايا !خسته ام برايم مشکل است نيمه شب بيدار شوم.
خدا: بنده ي من قبل از خواب اين سه رکعت را بخوان
بنده: خدايا سه رکعت زياد است
خدا: بنده ي من فقط يک رکعت نماز وتر بخوان
بنده: خدايا !امروز خيلي خسته ام!آيا راه ديگري ندارد؟
خدا: بنده ي من قبل از خواب وضو بگير و رو به آسمان کن و بگو يا الله
بنده: خدايا!من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم مي پرد!
خدا: بنده ي من همانجا که دراز کشيده اي تيمم کن و بگو يا الله
بنده: خدايا هوا سرد است!نمي توانم دستانم را از زير پتو در بياورم
خدا: بنده ي من در دلت بگو يا الله ما نماز شب برايت حساب مي کنيم

بقیه در ادامه مطلب...

یعقوب بازدید : 6 چهارشنبه 16 مرداد 1392 نظرات (0)
”درد”پست ثابت”

Click here to enlarge

 

درد مـــن،
چشمانـــی بـــود کـــه
بـــه مـــن " اشـــک " هدیـــه میـــداد
و بـــه دیگـــران " چشمـــک " ..........!

 

 

هی دِل بــی اَرزش!!!!!!لامَـــصــب.................يــاد بگيــر!

اَگـــه کســـی بِهـــت گُفـــت دوسِـتـــــــ دارَمـ ...

لـُــزومـــا بـِـه ايــن مَعنــی نيستـــ کِـــه کِــس ديگـــه ای را

دوسـتـــ نـَــدارد ....!

 

یعقوب بازدید : 26 یکشنبه 16 تیر 1392 نظرات (0)

 

                                    تو همون بودی که من خوابشو دیدم

                                     تو همونی که میخوام براش بمیرم

                                      تو همون فرشته ای از جنس ادم

                                       تو واسم نشونه از خدای عالم

                                    تو همونی که تو خنده هام شریکی

                                     توی درد و غصه هام واسم تپیدی

                              تو همون رویای پاکی که توی شبهای من بود

                                            تو یه قطره از خدایی

                            تو هون بودی و هستی که میخوام براش بمیرم

                              از خدا خواستم همیشه پیش تو اروم بگیرم

                             تاکه چشمات گریه میکرد ارزوم بود که بمیرم

                           کاش بودم کنارت ای گل تا که دستات رو بگیرم

                                         شمع باش پروانه میشم

                                               تا کنار تو بسوزم

 

 

 


--------------------------------------------------------------------------------

 

 

سلام به همه

همتون بهم میگین صبر داشته باش همتون میگین بمونم همتون میگین خدا کمکم میکنه ولی هیچ کدومتون نمیدونید درد من چیه چه مرگم هست فقط میگید خدا کمکت میکنه صبر داشته باش

۲ سال هست صبر کردم خسته شدم کمکی در کار نیست اصلا نگاهی به من در کار نیست چه برسه به کمک

بریدم خیلی بد بریدم با خانواده با دوستام با تنها کسی که تو این دنیا دارم با همه و همه دعوا کردم یه کاری کردم از چشمشون بیافتم یه کاری کردم ازم متنفر بشن خسته شدم

یکم از حرفای دلم رو توی این اهنگی که روی سایت هست داره میگه

خسته شدم به معنای واقعی

نظرتون رو درباره این قالب و اهنگ نسبت به قالب و اهنگ قبلی بگید و بگید کدوم بهتره؟!!!!!!!!

تنها راه نجات مرگ هست

 



--------------------------------------------------------------------------------

 

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

***حرف اخر***

 

اتاق تاریک

من و تیغ

دوتا دست دارم

یکی قاتل میشه

یکی قربانی

اخی

تخت من

از سفیدی ببین به چه رنگی در اومده

قرمز شدی؟!

اشکال نداره

این خون منه

به خونم عادت کن

چون من دیگه نیستم

 


--------------------------------------------------------------------------------

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    **مدیونتم تا اخرت**

 

ای کاش دوستی ما با یه دیدار شروع میشد و با یه دیدار تموم میشد

ای کاش مثل همه تو روز جدایی چشم تو چشم میشدیم

ای کاش میتونستم اخرین حرفم رو بهت بزنم

ای کاش توی دوستی مثل بقیه بودیم

.

.

.

ولی همه اینا با یه حادثه از بین رفت

نه روز جدایی نه حرفی نه خداحافظی و نه دیداری

ای کاش دوستیمون مثل بقیه بود تا الان که نیستی دل تنگت نباشم

ای کاش کاش میتونستم اخرین حرفم رو بهت بگم که مدیونت نباشم

ولی الان باید تا اون دنیا صبر کنم و بعدش بگم :   دوست دارم 


--------------------------------------------------------------------------------

 

 

          ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 **درد سنگین**

                                                چی شد دوباره یادت رو کردم

                                                  عزیز من باز سنگین دردم

                                               کاشکی بذاری سر روی شونم

                                                   تا باز دوباره برات بخونم

                                                   اینو میدونم  اروم نداری

                                                تو این زمستون تو بی قراری

                                   تویی تو  همدم من میخوای بری و تنهام بذاری

 

 

+ نوشته شده توسط یعقوب

--------------------------------------------------------------------------------

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

   ** دلتنگی**            

 

                   یادمه وقتی کنارم نبودی بهت می گفتم ای کاش کنارم بودی

                               بهم میگفتی من کنارتم ولی تو منو نمیبینی

                                 بهم میگفتی دستام توی دستت هست

                                  بهم میگفتی دستات چرا اینقدر سرده؟

                         میگفتی باگرمای دستم سردی دست تو از بین میره

                        اون موقع خوب با این حرفات یادم میرفت که ازم دوری

                                             فکر میکردم واقعا کنارمی

                                                            ولی

                          الان که تو توی اون دنیایی و من روی زمین تنها

                                   واقعا احساس میکنم که ازم دوری

                                     واقعا احساس میکنم که تنهام

                             چون دیگه نیستی که با حرفات ارومم + نوشته شده در  سه شنبه 1389/04/22ساعت 1:1  توسط ما 2 نفر  |  20 نظر

--------------------------------------------------------------------------------

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

***خستم***

 

یادگاریت یه گوشه افتاده قاب عکستم روشه

وقتی که تو نیستی فصل سرد من لباس سبزشو نمیپوشه

من گناهی ندارم اگر  دوست دارم قلب ساده و دست نخوردم رو برای تو هدیه میارم

من همیشه تو استرسم چونکه میخوام بهت برسم و همه روزهام رو کنار تو باشم

ولی ولی وقتی رفتی

من  اون قاب عکسی روکه از تو داشتم شکستم تازه فهمیدم که اگر بی تو باشم چه خستم



--------------------------------------------------------------------------------

عاشقم
 

 

رفتنتو میدیدم با چشام                                       هزارتا حرف بود تو نگام


از روی غرور نگفتم نرووووووو                                  مقصر من بودم نه تووووووو

درسته تو خواستی جداشدی از من                      ولی من نباید قبول میکردم

ترجیه دادم سکوتو به حرفم                                  اشتباه بود میگم که برگرد 

                       عاشقارو نگاه هرکدوممون یه جوری توی اندوهیم

                       کسی نمیدونه که ماها  همیشه چرا از هم دوریم

                          اگه گریه میکنیم اگر بی قراریم اخه مجبوریم

                                   بنویس باچشم خیس که ما

                                            عاشقــــــــــیم

 


--------------------------------------------------------------------------------

دل ساده
 

ای دل ساده به کجا رسیدی

                  این همه صحرا به قفس پریدی

بی کسی ات بود از ان چه کس

                  که این چنین تنها شده ای

تو همان بهاری هستی

                که چون عاشق شدی زرد شده ای

ای دل

پاییز همان بهاریست که عاشق شده است

 


--------------------------------------------------------------------------------

عشق
 

 

عشق چیست ؟

 ایا جز این است که موهبتی است الهی که خداوند ان را فقط به تعداد معدودی از انسانها می دهد، چیزی که تا انتهای خلقت وجود دارد بلند است و جاودانی.

به راستی که عشق زودتر از نسیمی که بربوستان می ورزد، از قلبها عبورمی کند نمی دانم در کجا خوانده ام که عشق زیباست چون جوانه بهاری، مهربان است چون نسیم، سخاوتمند چون باران و شیرین چون عسل.لطافتی است که لمسش ناممکن نیست ولی بسیار دشوار است، ناملموس نیست ولی... حرکتی جاودانه درقلب است .

باید تجربه کرد تا فهمید عشق را و حال عاشقان را.

سابق براین کلمه عشق را ناچیز می دانستم اما امروز ......

 

+ نوشته شده در  چهارشنبه 1389/04/16ساعت 0:7  توسط ما 2 نفر  |  13 نظر

--------------------------------------------------------------------------------

مرام عاشقی
 

عشق من تو با حرفات قلبمو بد شکستی

خوب به قولو قرارامون چشماتو ساده بستی

حالا که میخوای بری اینه حرفه اخرت که من هنوز دوست دارم

چرا نمیشه باورت؟

 نفرینت نمیکنم این مرام عاشقاست

 ولی تا چشمام به دنیاست هستم چشم به راحت

 

+ نوشته شده در  سه شنبه 1389/04/15ساعت 0:31  توسط ما 2 نفر  |  7 نظر

--------------------------------------------------------------------------------

ای کاش
ای کاش برای آخرین بار دستان تو را در دستم لمس می کردم

 ای کاش یک بار دیگر در چشمان همچون دریایت نگاه می کردم

 ای کاش برای آخرین بار حس تو را در مورد خود می دانستم

 ای کاش برای اولین بار سر روی شانه های پر مهرت می گذشتم

ای کاش در کنارم می ماندی و مرا تنها نمی گذاشتی

و

 ای کاش همان گونه که من تو را دوست داشتم تو هم مرا دوست داشتی

+ نوشته شده در  دوشنبه 1389/04/14ساعت 3:33  توسط ما 2 نفر  |  8 نظر

--------------------------------------------------------------------------------

لحظه های دلتنگی
نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم
+ نوشته شده در  دوشنبه 1389/04/14ساعت 0:30  توسط ما 2 نفر  |  3 نظر

--------------------------------------------------------------------------------

برگرد
 

در درونم اتشی بپاست


هم خسته ام و هم خاموش

فردایی وجود نداره چون دلم پر از درد یاره

هم رنجورم و هم دلشکسته

چی شده که روحت منو درک نمی کنه؟

چشمات میبینه اما دلت نمی دونه

هر جدایی یک اغازی است

با این رفتن به اخر نمیرسم

              اما

میخوام بگم که برگرد

بگم که تورو دوست دارم

بفهم اینو که در حسرت دیدارتم

 

+ نوشته شده در  یکشنبه 1389/04/13ساعت 0:6  توسط ما 2 نفر  |  4 نظر

--------------------------------------------------------------------------------

سلام به همگی
 

بیشتر مطالب این وبلاگ از قلم ما ۲ نفر است و امیدوارم لذت ببرید.

منتظره نظرات شما عزیزان هستیم.

+ نوشته شده در  شنبه 1389/04/12ساعت 1:14  توسط ما 2 نفر  |  4 نظر

--------------------------------------------------------------------------------

متن آهنگ معروف و بسیار زیبای هتل کالیفرنیا از گروه ایگلز___
 
Hotel California

On a dark desert highway, cool wind in my hair
Warm smell of colitas, rising up through the air
Up ahead in the distance, I saw a shimmering light
My head grew heavy and my sight grew dim
I had to stop for the night
There she stood in the doorway;
I heard the mission bell
And I was thinking to myself,
'This could be Heaven or this could be Hell'
Then she lit up a candle and she showed me the way
There were voices down the corridor,
I thought I heard them say...
Welcome to the Hotel California
Such a lovely place
Such a lovely face
Plenty of room at the Hotel California
Any time of year, you can find it here
Her mind is Tiffany-twisted, she got the Mercedes bends
She got a lot of pretty, pretty boys, that she calls friends
How they dance in the courtyard, sweet summer sweat.
Some dance to remember, some dance to forget
So I called up the Captain,
'Please bring me my wine'
He said,'We haven't had that spirit here since nineteen sixty nine'
And still those voices are calling from far away,
Wake you up in the middle of the night
Just to hear them say...
Welcome to the Hotel California
Such a lovely place
Such a lovely face
They livin' it up at the Hotel California
What a nice surprise, bring your alibis
Mirrors on the ceiling,
The pink champagne on ice
And she said 'We are all just prisoners here, of our own device'
And in the master's chambers,
They gathered for the feast
The stab it with their steely knives,
But they just can't kill the beast
Last thing I remember, I was
Running for the door
I had to find the passage back
To the place I was before
'Relax,'said the night man,
We are programmed to receive.
You can checkout any time you like,
but you can never leave!


*************************************************
هتل کالیفرنیا

شعر از : گلن فرای
در یک بزرگراه ِ بیابانی ِ تاریک، باد ِ سرد از میان ِ موهایم می گذشت
بوی ِ گرم ِ غنچه ی ماری جوآنا(1)، در هوا می پیچید
روبرویم در فاصله ی دور، نوری لرزان دیدم.
سرم سنگین شد و دیدم تیره و تار
باید منتظر ِ شب می شدم
او آنجا در آستانه ی در ایستاده بود;
با زنگوله ی رستوران
من با خودم فکر می کردم که
"اینجا جهنم است با بهشت"
بعد او شمعی روشن کرد و راه را به من نشان داد
صداهایی پایین ِ راهرو بود
فکر می کنم می گفتند...

به هتل کالیفرنیا خوش آمدید
جایی بسیار دوست داشتنی
با ظاهری بسیار دوست داشتنی
اتاقهای زیادی در هتل کالیفرنیا هست
هر زمانی از سال، می توانید اینجا جا پیدا کنید

ذهن ِ او محسور ِ جواهر فروشی ِ تیفانی است(2)
او مرسدس بنز دارد
او پسرهای زیبای زیادی در اطرافش دارد
که آنها را دوست می نامد
شیوه ی رقصیدن ِ آنها در حیاط... عرق ریزی ِ شیرین در تابستان...
برخی برای به یاد آوردن می رقصند و برخی برای فراموش کردن

من کاپیتان را صدا زدم و گفتم
"لطفا شراب ِ من رو بیار"
او گفت :" ما این قلم را
از 1969 اینجا نداشته ایم"(3)
و آن صداها هنوز از دور مرا صدا می زنند،
در نیمه شب بیدارم می کنند
تا فقط بگویند...

به هتل کالیفرنیا خوش آمدید
جایی بسیار دوست داشتنی
با ظاهری بسیار دوست داشتنی
اتاقهای زیادی در هتل کالیفرنیا هست
هر زمانی از سال، می توانید اینجا جا پیدا کنید
آنها در هتل کالیفرنیا به زندگی ِ خود ادامه می دهند
عجب غافلگیری ای!، بهانه های خود را آماده کنید(4)

آینه هایی روی سقف بود
و شامپاین ِ صورتی با یخ
او گفت :"ما همه اینجا
به روش ِ خودمان زندانی هستیم"
و در اتاق ِ رؤسا
آنها برای جشن دور ِ هم جمع شدند
با چاقوهای پولادی ِ خود به آن ضربه می زدند
ولی نمی توانستد آن هیولا را بکشند(5)

آخرین چیزی که به خاطر می آوردم این بود که
داشتم به سوی در فرار می کردم
باید راه برگشت را پیدا می کردم
به جایی که قبلا در آن بودم
مرد ِ شب گفت :"آرام باش
ما برای پذیرش برنامه ریزی شده ایم
تو هر وقت بخواهی می توانی به بیرون سری بزنی
ولی هیچ وقت نمی توانی اینجا را ترک کنی!"
+ نوشته شده در  شنبه 1389/04/12ساعت 1:2  توسط ما 2 نفر  |  3 نظر
--------------------------------------------------------------------------------
 
ما 4 نفر بودیم دو تا دختر و دو تا پسر . یکی از دخترها بر اثر حادثه تصادف پر کشید ویکی از پسر ها بر اثر مریضی پر کشید . یه پسر موند و یه دختر که تصمیم گرفتند در کنار هم باشند و به یاد دوستانشون
ما 4 نفر بودیم

##########

مرا اینگونه باور کن
کمی تنها ، کمی بی کس ، کمی از یادها رفته
خدا هم ترک ما کرده ، خدا دیگر کجا رفته …؟!
نمی دانم مرا آیا گناهی هست ..؟
که شاید هم به جرم آن ، غریبی و جدایی هست ؟؟؟

##########

زندگی مرگ است و مرگ است زندگی

پس درود بر مرگ و مرگ بر زندگی


##########

چقدر نکبت بار است ، امیدواری به چیزی که از آن متنفری



نوشته  یعقوب

--------------------------------------------------------------------------------
صفحه نخست
پروفایل مدیر وبلاگ
پست الکترونیک
آرشیو وبلاگ
عناوین مطالب وبلاگ

--------------------------------------------------------------------------------

نوشته های پیشین
90/03/05 - 90/03/21
89/11/22 - 89/11/30
89/09/22 - 89/09/30
89/07/01 - 89/07/07
89/06/05 - 89/06/21
89/05/22 - 89/05/31
89/05/05 - 89/05/21
89/05/08 - 89/05/14
89/04/22 - 89/04/31
89/04/05 - 89/04/21
89/04/08 - 89/04/14

--------------------------------------------------------------------------------

پیوندها
تا دستامون نره بالا / جایی بارون نمیگیره
ناگفته های دختر شمالی
بسپرم به دسته تقدی
عکسهای داغ عاشقانه
دختری که هرزه شد
مهتابی ترین شب من
دستان خالی از عشق
یگانه همیشه تنها
یکی بود یکی نبود
خانوم خانوما
همه چی سرا
عشق ممنوع
رویای بارانی
دختـــر بارون
دختر اسمونی
دختركاغذي
عشق بازی
افسوس
تنهایی
بی وفا
***سایت کوچولو***
اروند جمله زیبا

--------------------------------------------------------------------------------

 RSS

POWERED BY
BLOGFA.COM

 

یعقوب بازدید : 16 پنجشنبه 13 تیر 1392 نظرات (0)
مطالب عاشقانه

همیشه بهم میگفت زندگیمی....

 

وقتی رفت من بهش گفتم:مگه من زندگیت نیستم؟

 

گفت آدم برای رسین به عشقش باید از زندگیش بگذره....

 

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

دیدمش ... تنم لرزید دلم خواست محو تماشایش باشم ؛

 

دلم خواست تا آخر عمر به او خیره باشم دلم خواست ...

 

 اما این شرم نگذاشت ؛ چون بنفشه ای سر به زیر افکندم ؛

 

 به زمین خیره شدم و او به آرامی از کنارم گذر کرد ؛

 

 با خطی از عطر دورم حصار کشید این دلخواه ترین اسارتی است ؛

 

 که عادلانه ترین حکمش حبس ابد من است

 

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

به سلامتی اون دختری که سردی دستاشو با گرمای بخاری ماشین

 

یه بچه پولدار عوض نمیکنه به سلامتی اون پسری

 

 که وقتی یه دختر ناز خوشگل تو خیابون می بینه

 

 سرش رو بندازه پایین بگه هر چی هم

 

که باشی انگشت کوچیک یه عشق

 

خودم نمیشی....

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

من که تصویری ندارم در نگاه هیچکس / خوب شد هرگز نبودم تکیه گاه هیچکس /

 

کاش فنجانی نسازد کوزه گر از خاک من / تا نیفتد در دلم فال سیاه هیچکس / بهترین

 

تقدیر گلها چیدن و پژمردن است / سعی کن هرگز نباشی دلبخواه هیچکس ...

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

گفتم : تو شیرین منی ! گفتی :‌ تو فرهادی مگر ؟

 

 گفتم خرابت میشوم . گفتی : تو آبادی

 

مگر ؟ گفتم ندادی دل به من .

 

 گفتی تو جان دادی مگر ؟‌ گفتم ز کویت میروم .

 

گفتی : توآزادی مگر ؟‌

 

گفتم فراموشم مکن .

 

 گفتی : تو در یادی مگر ؟

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

یه نگاه به کفش های قشنگت کن دو عاشق ؛

 

 دو یار که بدون هم جایی نمیرن با هم خاکی  

 

میشن با هم میرن زیر بارون ؛

 

 اگه یکی فدا شد دیگری هم فدا میشه ؛

 

کاش آدمها از کفشاشون یاد میگرفتند رسم وفاداری و عشق رو

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

دختری به کوروش کبیر گفت :‌

 

من عاشق تو هستم ! کوروش گفت من لایق شما نیستم

 

لیاقت شما برادرم هست که از من زیباتر هست

 

 و اکنون در پشت سر شما ایستاده است  

 

دخترک به پشت سرش نگاه کرد اما کسی نبود ؛

 

 کوروش کبیر به او گفت اگر عاشق بودی

 

پشت سرت را نگاه نمیکردی
 
براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

ای مسافر غریبه چرا قلبمو شکستی ؟


رفتی و تنهام گذاشتی دل به ناباوری بستی


حالا من تنها نشستم با نوای بی نوایی


چه غریبم بی تو اینجا ای غریبه بی وفایی

.

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

خداحافظ گل لادن، تموم عاشقا باختن.


ببین هم گریه هام از عشق، چه زندونی برام ساختن.


خداحافظ گل پونه، گل تنهای بی خونه.


لالایی ها دیگه خوابی، به چشمونم نمی شونه.


یکی با چشمای نازش، دل کوچیکمو لرزوند.


یکی با دست ناپاکش، گلای باغچمو سوزوند.


تو این شب های تو در تو، خداحافظ گل شب بو.


هنوز آوار تنهایی، داره می باره از هر سو.


خداحافظ گل مریم، گل مظلوم پر دردم.


نشد با این تن زخمی، به آغوش تو برگردم.


نشد تا بغض چشماتو، به خواب قصه بسپارم،


از این فصل سکوت و شب، غم بارونو بردارم.


نمی دونی چه دلتنگم، از این خواب زمستونی،


تو که بیدار بیداری، بگو از شب چی می دونی ؟


تو این رویای سر در گم، خداحافظ گل گندم.


تو هم بازیچه ای بودی، تو دست سرد این مردم.


خداحافظ گل پونه، که بارونی نمی تونه

 

 طلسم بغضو برداره، از این پاییز دیوونه

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد 
 
 
من بودم و غروبی سرخ که نشان از تاریکی تلخی داشت
 

به ذهنم فشار آوردم تا تو را به خاطر آورم
 

ولی هر چه سعی کردم به ذهنم هم نیومدی
 

همان لحظه که خورشید خانم داشت می رفت
 

به خاطرم اومد که تو تمام هستی من بودی
 

ولی نمیدانستم که به زیبا یهای دنیا نباید دل بست
 

به تویی که زیبایی محض بودی
 

آنروز غروب عشق من بود
 

من فهمیدم که وعده هایت وفایی ندارد
 

شکوه هایی که از تو داشتم به فراموشی سپردم
 

و گفتم که باید او را زخاطر برد
 

خورشید رفت و شب امد
 

ولی من هنوز روز را ندیده ام
 

اگر هر غروب طلوعی دارد
 

ولی این غروب طلوعی ندارد
 

حالا دیگر من مانده ام و یک دنیا تاریکی
 

غروب عشق اگر غمگین بود
 

ولی برایم دوست داشتنی بود
 
 
زیــر بــارون، جـای خـالی بـوسۀ گرمت رُ با تـموم وجـود، حـس کردم …
 

زیــر بــارون، اشـک های لحـظۀ خـداحافظی رُ تو ذهـنم، تـداعی کـردم …
 

زیــر بــارون، ایـن دنیـای بـیوفـا رُ تا دلت بـخواد، نفـرین کـردم …
 

زیــر بــارون، از عشـقی کـه تـو قـلبم حـک کـردی، یـادی کـردم …
 

زیــر بــارون ، بـه پـشت سـرم نـگاه کردم و ۱۸ سـال زندگی رُ بـاور کـردم …
 

زیــر بــارون، بـه تـموم بـهونه هـامون تبـسم تـلخی کـردم …
 

زیــر بــارون، بـه حـکمت خـدا از تـه دل شـک کـردم …
 

زیــر بــارون، بـه فـرار ثـانیه هـا اعـتقادپیـدا کـردم …
 
 
تو که میدانستی با چه اشتیاقی
 
 خودم را قسمت میکنم

پس چرا …
 
زودتر از تکه تکه شدنم…
 
 جوابم نکردی…
 
برای خداحافظی
 
 خیلی دیر بود… خیلی دیر !
 
 
به تو که فکر می کنم

بی اختیار

به حماقت خود لبخند می زنم

سیاه لشکری بودم

در عشق تو

و فکر می کردم بازیگر نقش اولم …

افسوس
 

برچسب‌ها: مطالب عاشقانه, بهترین مطالب عاشقانه احساسی, قشنگترین, عاشقی
[ دوشنبه چهاردهم اسفند 1391 ] [ 16:31 ] [ .....؟ ] [ 18 نظر ]

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
سخن و متن های عاشقی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظرتون در مورد کارایی سایت؟ (لطفا نظر بدید)
    آمار سایت
  • کل مطالب : 11
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 12
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 12
  • بازدید سال : 71
  • بازدید کلی : 1,277